اتاق فرارهای غیر فعال

۰۹۰۲۲۹۴۷۴۰۴

۹۱۴۸۱۵۵۵۴۸

۹۱۴۸۱۵۵۵۴۸

۰۹۰۳۲۹۳۱۸۱۹

۰۹۳۸۰۰۸۶۹۴۶

اواسط دهه ۸۰ بچه‌هایی توی شهر مفقود می‌شن و چند وقت بعد اجسادشون توی بیابونای اطراف پیدا می‌شه، پلیس بعد از تحقیق متوجه می‌شه تموم اون بچه‌ها به یه مهدکودک می‌رفتن … حالا سال ۱۴۰۲ و این پرونده هنوز بازه!

همه می‌گفتند که آتش، گناه را می‌سوزاند و از بین می‌برد. «پس آتش مقدس است» امّا این بار آتش، گناه آفرید! گناه آتش این بود: بی‌گناه را سوزاند! «پس آتش دیگر مقدس نیست»

محسن و سارا هر دو بورسیه روسیه رو گرفتند. سارا برای پایان نامه باید به راز قتل‌هایی که در زندان دلفین سیاه اتفاق افتاده بود پی می‌برد. محسن سارا رو به زندان رسوند ولی بعد از اون دیگه خبری از سارا نشد. شما هم دانشگاهی‌های محسن هستید که با هم بورسیه‌ی روسیه رو گرفتید.

بعد از مرگ اد و لورین وارن، جولی تنها فرزند آن‌ها تصمیم به جمع‌آوری بخشی از اشیا ارزشمند و تسخیرشده والدین خود گرفت و نمایشگاهی تشکیل داد که مورد استقبال مردم شهر کانکتیکان قرار گرفت. اما داستان‌هایی از اتفاقات عجیب و باورنکردنی از زبان بازدیدکنندها شنیده می‌شد که ورود به آنجا برای عموم ممنوع شد. به همین دلیل پاپ فرانسیس از واتیکان چند تن از کشیش و راهبه‌های خود را برای بازدید و جمع‌آوری اطلاعات به آن مکان اعزام کرد…!

شما قرار است وارد خانه قدیمی یک رمال شوید. محل زندگی رمالی که بیشتر از ۲ سال است کسی از او خبری ندارد.

در داستان اتاق فرار احضار آمده است: عمارتی شوم و بدنام که هرکس پایش به آنجا رسیده به جنون رسیده یا ناپدید شده و یا زنده از عمارت بیرون نیامده...

شب‌ها همه با ترس درهای خانه‌هایشان را قفل می‌کردند. از وقتی سایه یک قاتل سریالی در روستا دیده شده بود هیچ کس خواب راحتی نداشت! اینجا روستای فال در استان فارس است!

جنون و بیماری روانی، یکی از اعضای خانواده‌ام امانم را بریده. هیچ روانشناسی قادر به تشخیص بیماری و درمان او نشده است. به همین منظور از شما به همراه تیم روانپزشکیتان درخواست میکنم به منزل ما آمده و پس از تشخیص بیماری، او را درمان کنید.

آن‌ها خود را درون خانه‌ای درخیابان اِلم می‌بینند که رازهای پرونده فِرِدی در آن مخفی شده بود و برای از بین بردن نفرین کروگر مجبور به ورود به آن خانه و مواجهه با روح فردی کروگر می‌شوند، خانه‌ای با رازهای مخوف. به دنیای فِردی کروگر خوش آمدید!

بخواب بخواب داری “بیداری” می بینی

میدونم اینجا باید داستان یه بازی رو بنویسم؛ اما این متن در مورد یه بازی نیست! این پیام، یه درخواست کمکه. درخواست کمک از شما که میدونید «اتاق فرار» چیه و تجربشو دارید.

در داستان اتاق فرار مادیان امده است: “انسان ها به مرور تبدیل به محصولی از طبیعت میشن ”

دیگه نه راه پس دارید نه راه پیش... وقت زیادی هم نمونده... مجبورید بهش اعتماد کنید... اسمش بهمنه...بهمن روشن... اون تنها آدم پرونیه که کار شما رو تو این زمان کوتاه قبول کرده.

باغ سنگی کرمان توسط شخصی بنام درویش خان ساخته شده. مردم اون حوالی معتقدند که درویش خان به جنون رسیده. حالا شما باید پرده از راز درویش خان بردارید و روح او را به آرامش برسانید. روح درویش خان در انتظار شماست.

در داستان بازی اتاق فرار کابوس آمده: هیچ کس نمی‌تونه خوابتو کنترل کنه...

بیماری طاعون جهش یافته و شهر را تا آستانه مرگ کامل پیش برده.

هیچکدوممون نفهمیدیم دلیل اصرارهای صمد برای نرفتن ما به اون روستا چی بود … برای کشف پاسخ این سوال به سمت روستا راه افتادیم و این تازه آغاز ماجراجویی ما بود …

شما به همراه گروهی از دوستانتان وقتی متوجه می‌شوید که چگونه با استفاده از دست مومیایی شده با ارواح ارتباط برقرار کنید، تصمیم می‌گیرید که به خانه‌ی مایکل بروید.

خیلی نگرانم اگه آخرین گلبرگش بیفته چی…؟

آروم میام از پشت پلکت بیرون. می‌بینم بدنت خوابه؛ می‌بینم ذهن تو، پر اتاقه من توی یکی از اتاقا جامه؛ بعضیا درشون قفله بعضیا بازه کامل. اولین باره که میبینم من نیستم تنها سایه!

همه می‌دانیم کلیسا محل عبادت است. خاندان دورین می‌گفتند زمانی بچه‌ای به دنیا آمد که هیچ شباهتی به انسان نداشت. پدر و مادر اون بچه زاده شیطان بودند. اما با گذشت زمان راهبان تصمیم گرفتن اون خانواده رو از نزدیکی کلیسا دور کنند. اما نتوانستند. سال‌ها گذشت داستان‌های عجیبی تعریف شد که می‌گفتند اسم اون کلیسا شده مقبره شیطان. حال داستان واقعی کدام است؟

داستانی ایرانی و بر اساس واقعیت …

روزگاری در روستای درک سفلی زنی عاشق مرد غسال روستا شد. ولی مرد بخاطر دخترش به تجدید فراش فکر نمی‌کرد. وقتی زن احساس کرد دختر مرد غسال میان او و عشقش ایستاده قصد کشتن او را کرد و سپس دست به اعمال شیطانی زد. مرد غسال برای انتقام دخترش و نجات روستا نامه به دوستانش نوشت و از آن‌ها کمک خواست. دوستانش از درک اولیا راهی درک سفلی شدند تا به مرد غسال کمک کنند

میان ساکنین شهر دور افتاده‌ی «شارلوت‌هیل» رسم است که هنگام به دنیا آمدن هر نوزاد، یک نهال کاج به نامش روی تپه‌ی مجاور شهر می‌کارند و در بزنگاه مرگش همان کاج را قطع کرده و به تابوت‌ساز شهر می‌دهند تا خانه‌ای ابدی از آن درخت بسازد. به تازگی هر چند صباحی یکی از جوانان شهر گم می‌شود…

همه چیز از وقتی شروع شد که اون بچه ناقص الخلقه به دنیا اومد. پس از به دنیا اومدن اون بدبختی و نفرین تمام خانواده را فرا گرفت تا وقتی که …

ایتن برای یافتن دختر ربوده شده‌اش توسط مادر میراندا به روستایی که توسط خود مادر میراندا و چهار اربابش (چهار خان) محافظت می‌شود پا می‌گذارد اما… ایتن به کمک شما برای یافتن دخترش نیاز دارد.

چندین سال هست که کسی نتوانسته دکتر فریمن را نجات دهد. شما به‌عنوان کارآگاه ویژه دعوت شده‌اید به تیمارستان متروکه.

خانواده pier یکی از مشهورترین خانواده‌ها، دخترشان ایزابل نامزدش را بخاطر خیانت به قتل می‌رساند. بعد از آن اعضای این خانواده از هم جدا می‌شوند و عمارت pier تبدیل به یک خانه متروکه می‌شود، با یک ساکن که خود ایزابل بود …

مُحتاله به ظاهر پیرزنیه دوره‌گرد و بیچاره و به باطن عجوزه‌ای حیله‌گر و مکاره. می‌گن هنگام زاده شدنش هفت سال سن داشته. پدرش جن بوده و مادرش پری. قصۀ اصلی از جایی شروع شد که شب عروسیم، زن عَشیه ناپدید شد! محتاله عشیه رو کور کرد و اون الان تبدیل به یک زن جن‌زدۀ زنجیری شده. حبیب در طویله‌ی اون خونۀ متروکه منتظر شماست. جرئت ورود دارید، بسم الله!

یک اشتباه ساده انسان ماجراجو را وارد بازی خطرناکی می‌کند. کتابی که هیچ کس نمی‌داند درون آن چیست کتابی که تشنه خون است اما ماجرا فقط به یک کتاب ساده ختم نمی‌شود! فاجعه‌ای بزرگ در راه است.

هیجان دیدن فیلم ترسناک به همراه اکتور. فیلمتو انتخاب کن.

سینما وحشت یک تفریح کاملا متفاوت

بهشت تاریک، سینما ترسی که توسط تیم دارک اسکواد طراحی شده تا شما عزیزان در محیطی جذاب در کنار هم تیمی‌های خودتون همراه فیلم دیدن، تجربه‌ی جدیدی از واژه ترس داشته

با حس و حال یک جنگل رازآلود و در محیطی دنج با دوستانتون به صورت اختصاصی به تماشای فیلم ترسناک مورد نظرتون نشستید که البته در اون فضا تنها نیستید.