از چی بگم برات؟ انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد …
بجز کاغذ سفید پاره خب آره رفیق حرف توشه ولی با خودکار سفید توام مثل منی توام کم درد نداری درد اصلیت اینه که تو هم درد نداری من کسی نیستم با این زخما دردم بگیره ولی این اشکارو کی میخاد گردن بگیره…
شاید قصه دوست داری قصهی اون هم کلاسای روستایی اگه قصه تلخه گناه واقعیت داستان نرگسو گلایه باغ میهن که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم چراغ افتاد تویه کلاس وگر گرفت آتشی که پوست بچهها رو مثل گرگ گرفت یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت زود بدویید سمت در ولی درم قفل بود
چشام خشک شد یکم بهم اشک بده ایزد این بچهها با کدوم دست مشق بنویسن…
معرفی و بررسی اتاق فرار الفبای مرگ بهزودی اضافه خواهد شد.