نقد و بررسی فیلم رزیدنت اویل: به شهر راکون خوش‌آمدید

نسل نخست از «وحشت بقا» را با «تنها در تاریکی»، «رزیدنت اویل»، «سایلنت هیل» و دیگر بازی‌های تجربی ژاپنی بر روی اولین کنسول سونی می‌شناسند. فناوری لوح فشرده و نوآوری‌های سونی در پردازش صدا و تصویر باعث شد تا نویسندگان و تهیه‌کنندگان نیز به ابزارهای کارآمدتری برای روایت قصه، ضرباهنگ و شخصیت‌پردازی دسترسی داشته باشند؛ ویژگی‌هایی که انواع هنر را یک‌جا کنار هم قرار می‌داد. فضای ذخیره‌ی بیش‌ترِ یک لوح فشرده در مقایسه با کارتریج‌های کنسول‌های رقیب، میان‌پرده‌های هیجان‌انگیز و موسیقی‌های تاثیرگذاری را به ارمغان آورد که به بخش جدایی‌ناپذیر این نسل تبدیل شدند.
حالا سازندگان می‌توانستند همگام با سینما، از نورپردازی، صدا و زاویه‌های دوربین برای کارگردانی هر لحظه از بازی کمک بگیرند. میان‌پرده‌ی ورود تیم آلفا به عمارت اسپِنسر در رزیدنت اویل، میان‌پرده‌ی آغاز قسمت دوم بازی که با معرفی ماندگار «کِلیر ردفیلد» و «لئون کِندی» همراه بود و البته فریادهای اِستارزِ نِمِسیس در رزیدنت اویل ۳ تنها به لطف سونی و پلی‌استیشن در ذهن میلیون‌ها گیمر کودک و نوجوان ثبت شدند. رزیدنت اویل هر بار با ظاهر تازه‌ای از راه می‌رسد و خوب یا بد، غافل‌گیرمان می‌کند؛ اما احیای نسخه‌ی سینمایی بازی با «به شهر راکون خوش‌آمدید» نویدبخش یک رویکرد جذاب و متفاوت است که می‌تواند تا سال‌ها ادامه پیدا کند.

شادی بقا

رزیدنت اویل در مقایسه با روایت‌های پیچیده و دنیای تاریک مجموعه بازی‌هایی مانند «سایلنت هیل»، Parasite Eve، «برج ساعت» (Clock Tower) و حتی «اِکو نایت» (Echo Night) یا Galeriansبسیار متفاوت بود. سنت و رویکرد کپکام در رزیدنت اویل که با نظارت شینجی میکامی آغاز شد، با «دینو کرایسیس» (Dino Crisis) کامل شد و با رزیدنت اویل ۴ به کمال رسید. گرچه وحشت بقای حقیقی که شینجی میکامی در سر داشت تا بازسازی قسمت اول به دست خودش منتظر ماند. داستان‌های طولانی و جذاب ازروند ساخت هر شماره از مجموعه و تاثیرشان بر دیگر پروژه‌های کپکام بارها و بارها روایت شده‌اند؛ اما رزیدنت اویل از دل فیلم‌های اکشن و رده‌ی ب (B Movies) دهه‌ی هشتاد بیرون آمده بود و «وحشت بقا» بهانه‌ای بود تا هیجان و اضطرابِ روند بازی در هر لحظه حفظ شود.
فرار «جیل ولنتاین» در قسمت سوم گرچه دفتر رزیدنت اویل را در دوران پلی‌استیشن بست؛ اما صفحه‌ی تازه‌ای را هم در رویکردها و بازبینی‌های کپکام در دوران پلی‌استیشن۲ و گیم کیوب گشود. سال‌های پایانی وحشت بقا در پلی‌استیشن با قسمت دوم دینو کرایسیس و مجموعه‌ی بی‌نظیر و قدرندیده‌ی «اثر ترس» همراه بود و اکشن و ضرباهنگ بالا، هویت اصلی‌شان بود. وحشت بقا در نسل ششم با شاهکارهای ماندگاری همچون «سایلنت هیل ۲» همراه بود و حکمرانی ژاپن، کپکام و رویکردهای متفاوت و جذاب بازی‌سازان شرقی ادامه پیدا کرد. اما واقعیت آن است که وحشت ماندگارِ رزیدنت اویل، از اتاق‌ها و زیرزمین‌های تاریک دوران مدرسه و از پریشانی کودکی‌مان آمده است.
آن‌قدر خاطرات از جا پریدن و اضطراب فشنگ‌ها و فایل‌ها را تعریف کردیم که خودمان هم باورمان شد که رزیدنت اویل، ترسناک است. وحشت کودکان و نوجوانانی که حالا از بازی و سینما می‌نویسند یا از خوش‌شانسی‌شان بازی می‌سازند، دلبستگی به یک دوران از پیش رندرشده (Pre-rendered) است. واکنش‌ها به رویکرد سازندگان در «به شهر راکون خوش‌آمدید» هم به خاطر همین دلبستگی و اصرار به تکرار الگوهای نخ‌نمای اقتباس‌های «پاول دبلیو. اس. اندرسون» (برای این‌که با اندرسون‌های دیگر اشتباه نگیرید!) از رزیدنت اویل است. اما همکاری تازه‌ی سونی پیکچرز و کپکام در احیای سینمایی این مجموعه، یک سفر هیجان‌انگیز و توقف‌ناپذیر به دو قسمت نخست از رزیدنت اویل است و گرچه خط داستانی متفاوتی را در پیش می‌گیرد اما عصاره‌ی یک بازی ویدیویی در یک اثر سینمایی است.

به راکون سیتی خوش امدید

مظنونین همیشگی

سابقه‌ی اقتباس‌های سینمایی از بازی‌ها اصلا خوب نیست. با آن‌که بازسازی زنده‌ی میان‌پرده‌های سینمایی هم به تنهایی می‌تواند مقدمه‌ی یک اثر سینمایی جذاب باشد اما اصرار سازندگان در خلق «نسخه‌ی سینمایی» باعث شده است تا بیش‌تر و بیش‌تر از دنیای بازی فاصله بگیرند. آن‌قدر شخصیت‌ها و قصه‌های ریز و درشت در گوشه‌وکنار این بازی‌ها پیدا می‌شوند که هر کدام می‌توانند یک روایت مستقل و موفق باشند. حتما نباید هر بار از دیدن بازیگر کلیر ردفیلد و جیل ولنتاین ذوق‌زده شویم یا منتظر نسخه‌ی سینمایی عضله‌های کریس ردفیلد و اعتماد به نفس لئون بمانیم. خدا می‌داند چه شخصیت‌ها و داستان‌هایی در تاریکی شهر راکون وجود دارند و تنها در انتظار یک نویسنده و نگاه خلاق نشسته‌اند.
بازسازی حال و هوای اصلی یک مجموعه، اولین و مهم‌ترین خواسته از اقتباس سینمایی آن است. اگر سازندگان همان حال و هوا را با موفقیت زنده کنند به راحتی می‌توانند دل هر گیمر و طرفدار قدیمی را به دست بیاورند. نکته‌ی بعد آن است که هر اثری مخاطب خاص خود را دارد و با این‌که همه باید در اظهارنظرشان آزاد باشند، اما برچسب «منتقد سینمایی» برای معرفی و بررسی هر محصولی کافی نیست. شما هرگز نمی‌توانید نظر و رویکرد شخصی‌تان نسبت به کتاب‌ها، فیلم‌ها یا ترانه‌های موسیقی را راهنما و استانداردی برای تجربه و سنجش کیفیت تمام آن‌ها بدانید. به شهر راکون خوش‌آمدید را پیش از هر چیز، برای مخاطبان بازی و طرفداران مجموعه‌ی رزیدنت اویل ساخته‌اند؛ همان‌طور که هر اثر سینمایی با در نظر گرفتن مخاطبان مشخصی ساخته می‌شود.


مقاله پیشنهادی برای مطالعه:

کسانی در دنیای بازی هستند که بازسازی قدم به قدم از بازی محبوب‌شان را تنها نشانه‌ی وفاداری می‌دانند و هیچ نوآوری و تغییر هدفمند و سازنده‌ای را تحمل نمی‌کنند. بازخوانی تازه‌ی رزیدنت اویل درست شبیه داستان سقوط و اوج این مجموعه در سال‌های گذشته است. کپکام از موفقیت رزیدنت اویل ۴ تنها دوربین روی شانه را یاد گرفت و آن‌قدر فرمول نخ‌نمای رزیدنت اویل ۵ را ادامه داد که با نزدیک به هشت میلیون نسخه فروش از قسمت ششم، همچنان به عنوان یک شکست و درس عبرت از آن یاد می‌شود.
ساخت اکشن‌های توقف‌ناپذیر و پر سر و صدا از رزیدنت اویل ربطی به دور شدن از روح این مجموعه ندارد؛ اما تفسیر کپکام و مخاطبان مختلف از شاهکار ابدی رزیدنت اویل ۴ به عنوان یک اکشن محض، باعث شد تا استانداردهای ابدی شینجی میکامی که همچنان زیربنای این صنعت هستند از یاد بروند. تمام این توضیحات و مقدمه‌ی طولانی لازم بود تا بدانید به شهر راکون خوش‌آمدید هر ایرادی داشته باشد، موفق شده است حال و هوای رزیدنت اویل را همراه با حفظ رویکرد تازه‌اش بازسازی کند. دوران تازه‌ی رزیدنت اویل در بازی‌ها هم با آزمایش جمع‌وجورِ کپکام در رزیدنت اویل ۷ آغاز شد و بعد بزرگ و پخته‌تر شد. حالا هم بعد از افتضاح‌های مختلف، کارگردان و سازندگان تازه‌ای آمده‌اند که خودشان رزیدنت اویل را درک کرده‌اند.

رزیدنت اویل 2021

خوش‌آمدید

به شهر راکون خوش آمدید ترکیب خط داستانی قسمت اول و دوم بازی و تعدادی از رویدادهای مهم مجموعه است. با این‌که چنین ترکیبی با حضور تقریبا تمام شخصیت‌های اصلی و قدیمی امکان‌پذیر به نظر نمی‌رسد اما در نهایت پیوستگی روایت حفظ می‌شود. با این وجود، چنین رویکردی باعث شده است تا خط داستانی و در نتیجه شخصیت‌ها و انگیزه‌های‌شان نسبت به بازی متفاوت باشند. گرچه گوشه و کنار فیلم با غافل‌گیری‌های جذاب و پنهان برای مخاطبان و طرفداران قدیمی پر شده است اما خبر خاصی از وحشت بقا نیست. به شهر راکون خوش‌آمدید با ضرباهنگ بالا و رویکرد لذت‌بخش‌اش از شما استقبال می‌کند؛ نگاهی که در سه گانه‌ی خیابان هراس و دیگر فیلم‌های تجربی از سینمای وحشت در سال‌های گذشتهنیز دیده می‌شود. به این ترتیب در هر نما و هر سکانسی می‌توانید حضور بازی را در ساخت نسخه‌ی سینمایی‌اش کاملا حس کنید. برای همین هم در تمام طول فیلم یک لبخند سبک و آرامش‌بخش همراهی‌تان می‌کند و هر بار که مقدمه‌چینی برای یک لحظه‌ی بزرگ آغاز می‌شود، جای‌اش را با ذوقِ زنده شدن خاطرات عوض می‌کند.
بازی بسیار خوب بازیگران هم موضوع دیگری است که اصلا در مرکز توجه قرار نگرفته است. با این‌که گفت‌وگوهای شخصیت‌ها و ساختار فیلم در اولین سکانس‌ها ناامیدکننده به نظر می‌رسند اما خیلی زود هر کسی جای خودش را پیدا می‌کند و ارتباط معنادار شخصیت‌های فراوان فیلم تا پایان حفظ می‌شود. کسانی که از طراحی صحنه یا تدوین فیلم شکایت می‌کنند فراموش کرده‌اند که سحرآمیز بودن بازی‌های قدیمی وحشت بقا، به خاطر رفت‌وآمدهای ابدی در پس‌زمینه‌های از پیش رندرشده و آرامش همیشگی قبل از طوفان بود. نیمی از لذت بازی‌های سبک «سولزبورن» هم که به لطف استودیوی فرام‌سافتور (FromSoftware) از هر گوشه و کناری از راه می‌رسند، به خاطر آن است که به شما اجازه‌ی بازی و کشف کردن می‌دهند و این لذت را با دخالت‌های بی‌مورد از شما نمی‌گیرند.

وحشت بقا

با تمام سختی‌های «ارواح شیطانی»، «ارواح تاریک»، «بلادبورن»، «سِکیرو» و حالا «اِلدن رینگ»، می‌توانید در آن‌ها غرق شوید و احساس آرامش کنید. فرام‌سافتور قبل از آن که همه را با نقشه‌های به‌هم‌پیوسته و مکانیک‌های معروف‌اش در طراحی مرحله‌ها شگفت‌زده کند، بارها از همین رویکرد در مجموعه‌ی اِکو نایت و بازی‌های قدیمی خود استفاده کرده بود که همچنان ریشه‌های‌شان به وحشت بقا می‌رسند. به شهر راکون خوش‌آمدید در استفاده از تمهیدهای رایانه‌ای و جلوه‌های بصری هم بسیار نکته‌سنج است و اصلا خطر نمی‌کند. برای همین هم بیش‌تر تلاش سازندگان خرج طراحی صحنه و فضاسازی واقعی محیط‌های آشنای بازی‌ها شده است. وقتی داخل ساختمان پلیس هستید درست با همان حال‌وهوای شماره‌ی دوم طرف هستید و زمانی که به عمارت اسپنسر می‌روید همان تنش و آمادگی پیوسته برای روبه‌رو شدن با ناشناخته‌های قسمت اول را درک می‌کنید.
برای لذت بردن از فیلم نیازی نیست از پیش با رویدادها و شخصیت‌های رزیدنت اویل آشنا باشید و می‌توانید از یک فیلم اکشن و سرگرم‌کننده در این سبک لذت ببرید. اما همان‌طور که بارها از آن گفتیم، به شهر راکون خوش‌آمدید را برای دختربچه‌ها و پسربچه‌های دیروز که حالا دیگر لازم نیست برای بازی از کسی اجازه بگیرند ساخته‌اند. با این حال اصلا حس نمی‌کنید که سازندگان برای جلب توجه و بازسازی همان قاب‌های ماندگار دست‌وپا می‌زنند. رزیدنت اویل: به شهر راکون خوش‌آمدید ادامه‌ی امیدوارکننده‌ی یک دوران تازه برای اقتباس‌های سینمایی از بازی‌های ویدیویی است که مدتی پیش با مورتال کامبت آغاز شد؛ دورانی که با توجه به پایان‌بندی فیلم و امیدواری به چراغ سبز تهیه‌کنندگان، می‌تواند باز هم ادامه پیدا کند.



اگر علاقه مند به موضوعات مربوط به فیلم رزیدنت اویل و زامبی هستید، اتاق فرارهای زیر را از دست ندهید.

فیسبوک
لینکدین
واتساپ
تلگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای ثبت دیدگاه وارد اکانت خود شوید...

برای ثبت دیدگاه وارد اکانت خود شوید...