سال ۱۳۶۵ کدخدا رجب و همسرش طوبی در روستایی حوالی شهر اراک زندگی میکردند. اما بچه دار نمیشدند. برای بچه دار شدن پیش دعانویس روستای بالا رفتن تا دعا بگیرن اما ۱۰ روز بعد از گرفتن دعا طوبی فوت کرد.
بعد فوت طوبی رجب گوشهنشین شده بود و از خونه بیرون نمیومد. اوایل مردم روستا فکر میکردن بخاطر فوت طوبی است.
تا اینکه یک روز از داخل خونه رجب صدای نوزاد شنیده شد. اهالی هراسون به سمت خونه رجب رفتن. اما دیگه اثری از رجب نبود. از اون وقت تا حالا هیچکس جرات نمیکنه داخل خونه رجب بشه.
تا اینکه یک روز گروهی بخاطر بسته شدن راه و آب و هوای نامساعد مجبور میشن وارد این روستا بشن…
معرفی و بررسی اتاق فرار کدخدا رجب بهزودی اضافه خواهد شد.