احتمالاً بزرگترین دزد آثار هنری جهان یک فرانسوی ۵۲ ساله به نام استفان برایتویسر است که از بیش از ۲۰۰ موزه دزدی کرده و ارزش تخمینی آثاری که دزدیده است به ۲ میلیارد دلار میرسد. در این متن قصد داریم به داستان عجیب و غریب و واقعی بزرگترین دزد هنر بپردازیم. با اسکیپ مگ همراه باشید.
دزدیهای برایتویسر | داستان بزرگترین دزد هنر
برایتویسر (Stéphane Breitwieser) میگوید که حتی از اینکه دزد آثار هنری نامیده شود نیز خوشش نمیآید، زیرا به نظر میرسد تمام دزدان دیگر فقط مجرمانی هستند که نفرتی عمیق از هنر دارند. این امر شامل ماهرترین دزدها نیز میشود، مانند دو مردی که در شب روز سنت پاتریک سال ۱۹۹۰، موزه ایزابلا استوارت گاردنر بوستون را سرقت کردند. آن دزدان، نگهبانان را مورد حمله قرار دادند و چشمان و دهانشان را با چسب بستند.
سپس یک تابلوی شگفتانگیز از رمبرانت را پایین کشیدند و یکی از آنها یک چاقو در آن فرو کرد. برایتویسر به سختی میتواند خود را جای چنین کسانی بگذارد که آثار هنری را خراب میکردند. سارقانی که هنوز شناسایی نشدهاند به اثر دیگری از رمبرانت روی آورده و همین کار را دوباره انجام دادند.
برایتویسر همراه با دوست دخترش (آن-کاترین کلاینکلاوس) که در بیشتر دزدیهای او به عنوان نگهبان حضور داشت، هرگز به خشونت و حتی تهدید خشونت آمیز اقدام نکردند. آنها تنها در ساعات بازگشایی موزهها دزدی میکردند و از تاکتیکهای فریبدهنده و ظریفی بهره میبردند که به برایتویسر امکان میداد تا به طرز ساحرانهای اشیا را از دیوارها یا قفسههای نمایشی بدزدد، در حالی که به دقت از دوربینهای امنیتی و سیستمهای هشدار، دوری میکرد. آن زوج به راحتی از درب اصلی موزه خارج میشدند و اغلب آثار هنری را در زیر پالتوی برایتویسر پنهان میکردند.
اهداف برایتویسر
در ادامه داستان بزرگترین دزد هنر باید به اهداف او بپردازیم. برایتویسر تأکید کرد که تنها انگیزه او برای دزدی جذابیت زیباییشناختی بود. او فقط آثاری را دزدید که احساسی را در او برانگیخته میکردند و هیچگاه محصولات دزدیده شده را نمیفروخت. به جای آن، همه چیز را در اتاق زیرشیروانی خود به نمایش میگذاشت. در آن اتاق زیرشیروانی، برایتویسر میتوانست به شیوهای که در موزهها ممکن نبود، با هنر ارتباط برقرار کند. او در یک صندلی راحت قرار میگرفت و قادر به لمس اثرهای هنری با انگشتان خود بود و به آرامی در زیبایی غرق میشد. برایتویسر همیشه درب اتاقهای زیرشیروانی را قفل میکرد، رطوبت و نور خورشید را کنترل مینمود و به مادرش میگفت که آن آثار هنری را خودش خریداری کرده است.
مقاله پیشنهادی برای مطالعه:
مونالیزا: سرقتی بزرگ در تاریخ هنر
برایتویسر از روشهای دزدی خود دفاع میکرد. دزدیدن به دلیل عشق به هنر، به شیوهای لطیف، یک عمل ناشی از شور و اشتیاق است که نباید مجازاتی بیشتر از یک جرم کوچک داشته باشد. او ترجیح میداد به عنوان یک مجموعهدار هنری با یک سبک تحصیلی نو شناخته شود نه یک دزد آثار هنری. اما دادگاههای کیفری به این شکل نگاه نمیکردند و برایتویسر چند سالی را در زندان سپری کرد. اما آیا افراد دیگری نیز دیدگاه برایتویسر را داشتند؟
من با بازرسان پلیسی که در زمینه سرقت هنری تخصص دارند، صحبت کردم و گزارشهای مربوط به جرم هنر را مورد بررسی قرار دادم. در دنیای داستانها، تقریباً هر دزد آثار هنری عاشق چنین محصولاتی است. اما در زندگی واقعی، تعداد کمتری از دزدان تنها به دلیل زیبایی آثار هنری آنها را میدزدند. دزدان عادی تنها به پولی که میتوانند از فروش آثار بدست آورند، علاقه دارند. در ادامه داستان عجیب و غریب و واقعی بزرگترین دزد هنر به فرانک واکسمن میپردازیم.
فرانک واکسمن
یکی از استثناهای نادر، یک پزشک در فیلادلفیا به نام فرانک واکسمن بود که با دو فرزند و همسر خود در دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ دزدیهای هنری بسیار زیادی انجام داد. مانند برایتویسر، واکسمن فقط در طول روز دزدی میکرد، بدون سلاح و با لباسهای خوب، آن هم در هنگامی که نگهبانان گالری سرشان شلوغ شده بود. یکی از حیلههای موثر واکسمن این بود که یکی از پسران کوچک خود را به همراه بیاورد و از نگهبانان گالری بخواهد از کودکش نگهداری کنند.
واکسمن به دنبال پول نبود. او آثار دزدیده شده را (از جمله آثار آندی وارهول، جسپر جانز و پابلو پیکاسو) در آپارتمان خود نمایش میداد. آپارتمان او تبدیل به یک موزه شده بود. او و همسرش، مهمانیهای مختلفی در منزل خود برگزار میکردند و این بیتوجهی جسورانه، منجر به بازداشت واکسمن در سال ۱۹۸۲ شد.
مقاله پیشنهادی برای مطالعه:
حقایق جالب درباره مجموعه هری پاتر
در همین حال، برایتویسر و کلاینکلاوس هرگز به هیچ کس اجازه ندادند که وارد اتاق زیرشیروانی آنها شود، از جمله آشنایان، خویشاوندان و حتی تعمیرکاران. اگر چیزی خراب میشد، به همان حالت خود باقی میماند یا خودشان آن را تعمیر میکردند. هرگز دوستانشان را به منزلشان دعوت نکردند. وقتی که مشغول به دزدی نبودند، زندگی آن به شدت محرمانه بود.
ریتا و جری التر | داستان عجیب و غریب و واقعی بزرگترین دزد هنر
نگرش آنها شباهتی با یک زوج سارق دیگر یعنی ریتا و جری التر داشت. آن دو معلمان میانسالی بودند که دختران و پسران زیادی داشتند. روز بعد از عید شکرگزاری سال ۱۹۸۵ به موزه هنر دانشگاه آریزونا در توسان رفتند. ریتا با تنها نگهبان امنیتی حاضر در موزه گفتگویی را آغاز کرد و در همان زمان، جری به طبقات بالاتر موزه رفت. این مورد خیلی شبیه به داستان عجیب و غریب و واقعی بزرگترین دزد هنر است.
جری خیلی زود برگشت و آنها به سرعت (تنها پانزده دقیقه پس از ورود به ساختمان) از موزه خارج شدند. نگهبان، در حیرت کامل، گالری را بررسی کرد و در طبقه دوم جایی که آثار ویلم دی کونینگ نگهداری میشدند، مشاهده کرد که یک سرقت انجام شده است. هرچند در آن زمان دوربینهای نظارتی وجود نداشت، اما با استفاده از یک تصویر خاص، اف بی آی (FBI) روند پیگیری پرونده را آغاز کرد.
ارزش نقاشی دی کونینگ به بیش از ۱۰۰ میلیون دلار میرسید. بعدها مشخص شد که دزدان این اثر را در یک قاب طلای مصنوعی نصب کردند و آن را در اتاق خواب خود قرار دادند تا تنها هنگام بسته بودن درب، دیده شود. سپس زندگی عادی خود را ادامه دادند. جری در سال ۲۰۱۱ درگذشت و تنها پس از درگذشت ریتا (شش سال بعد)، نقاشی پیدا شد.
دزدیدن یک اثر هنری در هر دوازده روز
الترها فقط یک بار دزدی کردند. برایتویسر و کلاینکلاوس، از سال ۱۹۹۵ شروع به کار کردند و برای هفت سال مداوم هر دوازده روز یک اثر هنری را میدزدیدند. آنها بیش از ۳۰۰ اثر هنری را در زیرشیروانی خود نگهداری میکردند. آنها یک زوج استثنایی در میان دزدان آثار هنری هستند، این دو جزو یک گروه خاص از جنایتکاران به شمار میروند که برای مدتی طولانی دست به دزدی میزنند. در طبقهبندی دزدان، برایتویسر و کلاینکلاوس در دسته دزدان کتاب قرار دارند. اکثر افرادی که تعداد زیادی کتاب را میدزدند، مجموعهداران متعصب هستند. روانشناسان آنها را در یک دستهبندی ویژه قرار دادهاند. آنها به عنوان «بیبلومانیاکها» شناخته میشوند و در داستان عجیب و غریب و واقعی بزرگترین دزد هنر اهمیت دارند.
اگر به موضوعات دزدی و کاراگاهی علاقه مند هستید، اتاق فرار کاراگاهی را از دست ندهید!
آلوئیس پیشلر، کشیشی کاتولیک اهل آلمان که در سنت پترزبورگ روسیه مستقر بود، کت پشمی زمستانی خود را به یک کیسه داخلی ویژه مجهز کرد و بیش از ۴,۰۰۰ کتاب را از کتابخانه امپراتوری روسیه، از سال ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۱ دزدید. البته، قبل از اینکه در نهایت دستگیر و برای تمام عمرش به سیبری تبعید شود.
استفن بلومبرگ، از خانواده ثروتمند مینهسوتا، ۲۰,۰۰۰ کتاب را از کتابخانههای ایالات متحده و کانادا دزدید. در هر دیواری از عمارت ویکتوریایی قفسههای کتاب قرار میگرفتند. بلومبرگ مجرد بود، از صندوق اعتباری تأمین معاش کرده و به طور بیوقفه مطالعه میکرد. او میگفت که سعی میکند هر چیزی را که در دنیا در حال فراموشی است، یاد بگیرد. او در نهایت توسط اف بی آی دستگیر شد. بلومبرگ چهار سال در زندان سپری کرد، در سال ۱۹۹۵ آزاد شد و بلافاصله دزدی کتاب را دوباره آغاز نمود.
دانکن جوونز
دانکن جوونز (Duncan Jevons)، یک کارگر مزرعه بلدرچین اهل سافک انگلستان، در طی ۳۰ سال، از اوایل دهه ۱۹۶۰، ۴۲,۰۰۰ کتاب را دزدید و آنها را در چمدان چرمی خود پنهان کرد. او تنها زندگی میکرد و به کتابهای ادبی علاقه داشت. جوونز میگفت که کتابها بهترین دوست او هستند. او در نهایت توسط پلیس دستگیر شد و هشت ماه را در زندان سپری کرد.
دزد مورد علاقه برایتویسر یک فرانسوی دیگر بود، یک استاد مهندسی به نام استانیسلاس گوس، که به کتابهای مذهبی علاقه زیادی داشت. گوس در مدت دو سال یک هزار جلد از کتاب را از یک کتابخانه در یک صومعه قرون وسطایی دزدید.
قفل دربهای صومعه در طول سرقتهای او سه بار تغییر کردند، اما این کار بیهوده بود زیرا گوس از طریق یک راهروی مخفی موجود در راهروی هتل مجاور به صومعه، وارد کتابخانه میشد. این بخش از داستان عجیب و غریب و واقعی بزرگترین دزد هنر واقعاً جذاب است.
او چمدانهایی را با کتابهایی پر میکرد که به نظرش رها شده بودند. گوس کتابها را تمیز کرده و آنها را در آپارتمان خود ذخیره میکرد. او در سال ۲۰۰۲ پس از اینکه پلیس دوربینی را در کتابخانه قرار داد، دستگیر شد.
برایتویسر، مانند بسیاری از بیبلومانیاکها، ادعا میکرد که جرمهایش خسارت خاصی به کسی وارد نکرده است. اما برایتویسر موجب شده بود تا دیگران تجربه مشاهده آثار هنری دزدیده شده را نداشته باشند. او سرطانی برای جامعه مدنی بود. دزدیهای او به هیچ نحوی قابل بخشش نبودند، اگرچه نسبت به دزدان معمولی، جرمهای برایتویسر (مانند یک اثر هنری بزرگ)، حداقل از نظر زیباییشناسی جذاب بودند.