حقایق چارلز منسون، رابطه او با مادرش و ادعاهایی درمورد کنترل ذهن او توسط سازمان CIA، باورهای شما را به چالش خواهند کشید و احساسات شما را تحتتأثیر قرار میدهند. پنجاه سال پس از وقوع قتلهای وحشتناک تیت – لا بیانکا (Sharon Marie Tate Polanski) که جامعه را دچار وحشت کرد، منسون هنوز هم به عنوان یکی از ترسناکترین شخصیتها در تاریخ جرم و جنایت آمریکا شناخته میشود. قتلهای منسون، به عنوان یکی از وحشتناکترین جنایات در تاریخ ثبت شدهاند و خود منسون به عنوان یکی از شخصیتهای ترسناک در افسانههای جرم و جنایت آمریکا تلقی میشود.
اما نور درخشانی که دهههاست بر روی چهره منسون تابیده، مرزهای مبهمی بین او و افسانه ایجاد کرده است. این موضوع باعث کنجکاوی ما شده است که کدام جنبه از این داستان واقعیت دارد و کدامیک از آن افسانه است؟ با این وجود، حقایقی مرتبط با منسون در ادامه ذکر میشود که کمک خواهند کرد تا ابهامها برطرف شوند و روشنایی بیشتری بر تصویر این شخصیت ترسناک و جذاب اندازیم.
کودکی سخت و عجیب
چارلز مایلز منسون در تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۹۳۴ در سینسیناتی، اوهایو به عنوان فرزند نامشروع کاتلین مدوکس و یک کارگر محلی به نام کرنل واکر هندرسون اسکات به دنیا آمد. منسون نام خود را از پدرخوانده خود، ویلیام یوجین منسون که مدت کوتاهی قبل از تولد منسون با مادرش ازدواج کرده بود، گرفت. بعد از مدتی از ازدواجشان ویلیام یوجین منسون به دلایلی از جمله مشروبخوری مدوکس و “ترک وظیفه جبرانناپذیر”، درخواست طلاق داد. منسون در محیطی بیثبات بزرگ شد؛ زیرا مادرش الکلی و دزد بود.
وقتی پنجساله بود، مادر منسون و دایی او به اتهام صحنهسازی یک حادثه تیراندازی با استفاده از یک شیشه کچاپ (به عنوان تفنگ) دستگیر شدند. آن دو با یک ماشین و مبلغ ۲۷ دلار فرار کردند، اما پلیس سریعاً آنها را پیدا کرد. پس از دستگیری مادر و دایی، چارلز منسون توسط عمه گلنا و همسرش بیل به فرزندخواندگی گرفته شد.
اتاق فرار ترسناک تهران
با توجه به کودکی منسون و گزارش یکی از هموطنان منسون به نام جو آن، او در دوران کودکی میتوانست ترکیبی از جذابیت و تیراندازی باشد. او با دروغگویی، سرقتها و رفتارهای خشونتآمیز (او ادعا میکرد که در چندین موقعیت با دسته زره به دیگران حمله کرده است) تصویری تیره از خود رسم میکرد و وقتی دیگر با نواختن یک ساز موسیقی، ترانههای مذهبی زیبا میسرود.
با این حال، در سن ۱۲ سالگی، منسون اولین جرم بزرگ خود را انجام داد: دزدیدن پول از یک فروشگاه خوراکی. این اولین دزدیاش بود، بعدها تعداد زیادی ماشین را دزدید و آنها را به ایالتهای دیگر فرستاد، این عمل جرم فدرالی است که او در سن ۱۶ سالگی انجام داد. در همین زمان، او نامه میدزدید، چک جعل میکرد و با زنانی که با او بودند، لئونا “کندی” استیونز که در نهایت با او ازدواج کرد (همسر دوم او پس از روزالی جین ویلیس)، رابطه برقرار میکرد.
خانواده چارلز منسون
در سال ۱۹۶۸، پس از آزادی از زندان، منسون در کالیفرنیا، کار خود را با ساختن جامعهای که بعدها به نام خانواده منسون معروف شد، شروع کرد. جذابیت عجیب و توانایی او در سخنرانی، جوانان تنها، فراری و افراد مشابه را به خود جذب کرد. منسون یکبار به هم سلولیاش در زندان با شعر گفته بود: “من یک نیروی بسیار مثبت هستم… من منفیها را جمعآوری میکنم.” بسیاری از پیروان او جوان، سفید پوست، از طبقه متوسط جامعه و تحصیلکرده بودند. اکثریت آنها از خانواده خسته یا جدا شده بودند. ازاینرو، خانواده منسون به وجود آمد.
پیروان او ادعا کردند که به هر کلمه منسون، گوش میدادند و هر آنچه او به آنها میگفت انجام میدادند. او زنان را به انجام وظایف خانگی دعوت میکرد. آنها را تشویق به انجام رابطه جنسی با یکدیگر و انجام فعالیتهایی مانند جمعآوری غذا از زبالهها میکرد.
یکی از پیروان او پس از زندان، زنی به نام مری برانر بود. او بعدها فرزند پسری به دنیا آورد که نام او را بر اساس نام پدرش، چارلز لوتر منسون گذاشت. چارلز منسون اغلب درباره یک جنگ نژادی نزدیک میان سفیدپوستان و سیاهپوستان صحبت میکرد. به آنها گفته بود که جنگ و خونریزی بین نژادها رخ خواهد داد درحالیکه “خانواده”شان به زیر زمین مخفی میشوند که تا پایان جنگ در امان باشند. بعدها به آنها گفته بود که خاندانشان سیاهپوستان را نجات خواهند داد. منسون پیشگویی دیوانهوار خود را بر اساس ترانه گروه بیتلز به نام “هلتر اسکلتر” نامگذاری کرد.
دنیس ویلسون که بود؟
در همین زمان، توانایی متقاعدسازی و استعداد موسیقیاش به او فرصت دیدار با برخی از افراد ویژه صنعت موسیقی هالیوود مانند دنیس ویلسون (Dennis Wilson) از گروه بیچ بویز داد. فرقه منسون حتی به خانه ویلسون در خیابان سانسِت بولوارد نقلمکان کرد و ویلسون هزینه حدود ۱۰۰,۰۰۰ دلار از هزینههای غذا، پزشکی و تعمیرات به دلیل آسیبهای وارده به خانه ویلسون را تقبل کرد.
منسون همچنین از ویلسون پول خواست؛ درحالیکه ماشینش را خراب کرده بود، اموال او را دزدیده بود (گرامافون طلایی گروه بیچ بویز). آنها در خانه ویلسون جشن میگرفتند، مواد مخدر (عمدتاً LSD) مصرف میکردند و بیهیچ نگرانیای از زندگی لذت میبردند.
با وجود این، ویلسون همچنان از منسون، خوشش میآمد و تلاش میکرد تا افرادی را، از جمله تری ملکر (یک تهیهکننده موسیقی) به موسیقی منسون علاقهمند کند. اگرچه کسی به استعداد او شک نداشت، منسون (که به عنوان یک اسکیزوفرنی تشخیصدادهشده بود) به طور ذهنی برای اینکه بتواند به طور حرفهای و ماندگار در این صنعت کار کند، بسیار بیثبات بود.
او یکبار، زمانی که در حین آموزش تیم ملکر از کار او انتقاد کرد، سمت تیم ملکر چاقو کشید. اما با اینکه نتوانست با نام خود در صنعت موسیقی موفق شود، ولی آثار او معروف شد. ویلسون آهنگ “Cease To Exist” منسون را گرفت و متن آن را تغییر داد و آهنگ گروه بیچ بویز به نام “Never Learn Not To Love” به وجود آمد.
مقاله پیشنهادی برای مطالعه:
Mary Ann Cotton | اولین قاتل سریالی بریتانیا
مرگ چارلز ویلسون
وقتی ویلسون در سال ۱۹۸۳ در یک تصادف غرقابی به دلیل مستی فوت کرد، چارلز منسون باور داشت که این عدالت است: “دنیس ویلسون توسط سایهام کشته شد، چرا که او موسیقیام را گرفت و کلماتی که از روح من بودند را تغییر داد.”
با گفته وینسنت بوگلیوسی، وکیل دادگستری در پرونده قتل منسون، علاقه عجیب منسون به موسیقی و عدم موفقیت او در این صنعت، باعث رخدادن قتلهای مشهور سال ۱۹۶۹ شد. بر اساس گزارش، منسون درگیر افراد ثروتمند و کسانی که او را از موسیقی محروم کرده بودند، شد. آنها را “خوک” خطاب کرد و تصمیم گرفت که آنها باید رنج ببرند و بمیرند.
قتلهای تیت-لا بیانکا
در ماه اوت ۱۹۶۹، گزارشها حاکی از آن بود که منسون پیروان خود را فراخواند و اعلام کرد که زمان آغاز “هلتر اسکلتر” رسیده است. او برخی از اعضای مورد اعتمادش از جمله سوزان اتکینز، پاتریشیا کرنوینکل، لیندا کاسابیان و چارلز “تکس” واتسون را فرستاد تا افراد ثروتمند و والامرتبه هالیوود را بکشند و مردان سیاهپوست را متهم این جنایات کنند، بدین ترتیب طبق پیشبینی منسون جنگی بر سر نژادها را آغاز کنند.
به گفته دادستانی، اولین مکانی که منسون گروه کشتار را به آنجا فرستاد، مزرعهای در خیابان سیلو در منطقه بندیکت کانیون به آدرس ۱۰۰۵۰ سیلو درایو بود، جایی که منسون خیال میکرد که تری ملکر در آنجا زندگی میکند (اگرچه شواهد دیگر نشان میدهد که چارلز منسون از قبل میدانست ملکر از آنجا خارج شده است).
مقاله پیشنهادی برای مطالعه:
ریچارد رامیرز، قاتل سریالی Night Stalker
وقتی پیروانش به آنجا رسیدند، در محوطه به همه حمله کردند و باعث کشتهشدن بازیگر شرون تیت، آرایشگر مشهور جی سیبرینگ، وراثتدار قهوه آبیگیل فولگر و نویسنده ووچیخ فریکوفسکی شدند. همچنین استیون پرنت که ۱۸ساله بود و فقط برای بازرسی به آن مکان آمده بود، نیز توسط پیروان منسون کشته شد. پس کشتهشدن تیت که زنی حامله بود، اتکینز با خون تیت بر روی در ورودی کلمه “خوکها” را نوشت که یک سرنخ برای پلیسها برای رسیدن به “پنگوئنهای سیاه” بود.
گروه در شب بعد نیز به کار خود ادامه داد، بر اساس گزارشها با درخواست منسون، عضو خانواده لسلی ون هوتن به او پیوست و در کشتن صاحبان کسبوکار لسآنجلس، لنو و رزمری لابیانکا در داخل خانهشان کمک کرد. پس از این اقدام، مانند شب قبل، خانواده با خون روی دیوار DEATH TO PIGS را نوشت. این گروه پیام دیگری “HEALTER SKELTER” با غلط املایی هم اضافه کرد که شعار جنگ نژادی منسون بود.
مرگ منسون
پس از چهار ماه، پلیس نهایتاً متوجه ارتباط قتلها به پیروان منسون شد و در مکانی به نام مزرعه اسپان بیرون از لسآنجلس آنها را یافت. اتکینز که به جرم دیگری به زندان افتاده بود، به زندانیان دیگر گفته بود که شارون تیت را کشته است. این اعتراف در نهایت با شهادت واتسون و کاسابیان ثابت شد، پیروان منسون را به سقوط کشاند.
در پایان، منسون ، به عنوان رهبری که ذهن اعضای گروه را تحتتأثیر قرار داده محکوم شد، به جرم قتل، مقصر شناخته شد و به مرگ محکوم شد که بلافاصله پس از برداشتهشدن حکم اعدام در کالیفرنیا به حبس ابد محکوم شد. چارلز منسون تا تاریخ ۱۹ نوامبر ۲۰۱۷، در زندان بود و در سن ۸۳ سالگی در زندان درگذشت.