احمد، خاتون و دخترشون گیسو. اعضای خانواده ای در روستای دولت آباد
احمد از گذشتگان شنیده بود که گنجی قدیمی زیر خونه شون پنهان هست ولی طلسم سختی داره و هیچکس نباید دنبالش بگرده.
تا سال ۱۳۷۸ که بخاطر خشکسالی مجبور میشه بره دنبال گنج اما اتفاقات بد شروع به افتادن میکنن.
بدون هیچ بیماری ای خاتون میمیره. یک هفته بعد گیسو، دختر احمد و خاتون هم وبا میگیره و میمیره. احمد دیوونه میشه و بعد از اون روز هیچوقت به اون خونه برنمیگرده
شما تیم گنج یابی هستید که در رابطه با این داستان شنیدید و حالا به دنبال پیدا کردن گنج وارد خونه احمد و خاتون میشید.
اما دریغ از اینکه احمد تنها مجنون داستان ما نیست و نخواهد بود...
بزودی..