سال هاست که قحطی به این روستا اومده. تقریبا میشه گفت هیچ کس تو این روستا جز کدخدا، معشوقه سابقش و دوتا دختر جن زدش کسی باقی نمونده.
افسانههای زیادی برای علت قحطی هست، بعضیها میگن گناهان اهالی روستا اما عجیبترین روایت، روایت حاج موحد مسطوفیه (خواهر زاده کد خدا) اون میگه کدخدا در دوران جوانی …
اما اهالی روستا به خاطر ارقی که به کدخدا داشتند، حرفای کدخدا رو خرافهای بیش نمیدونستند و تا در یک شب نحس جن تازا به خواست کد خدا حاج موحد رو به قتل میرسونه و شما تا قبل از اذان صبح وقت دارید علت قحطی رو بفهمید و از روستا فرار کنین…
بزودی ..