نامه‌های سیرکلویل که نزدیک به ۲۰ سال یک شهر اوهایو را به وحشت انداختند

ماجرای نامه‌های سیرکلویل (Circleville Letters)، تقریبا از اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی شروع شد. نامه‌های مذکور که نویسنده آن‌ها، فردی ناشناس بود، به صدها نفر از ساکنان شهر سیرکلویل، کسب و کارهای محلی، دفاتر دولتی و دیگران، فرستاده شدند. نامه ها تهدید آمیز بودند!

در واقع مضمون این نامه‌ها، تهدید گیرندگان به افشای تاریک‌ترین رازهایشان (اختلاس، خشونت خانگی، روابط پنهانی و حتی قتل) یا بدتر، بود. هیچ آدرسی از فرستنده، روی آن‌ها قید نشده بود اما ظاهرا از کلمبوس (مرکز ایالت اوهایو) ارسال می‌شدند.
خانم «ماری گیلیسپی»، یکی از اولین کسانی بود که نامه‌ها را دریافت می‌کرد و شاید هم هدف اصلی نامه‌ها بود. در نامه ناشناسی که وی در سال ۱۹۷۷ دریافت کرد، آمده بود:

«من می‌دانم که شما کجا زندگی می‌کنید. خانه شما را زیر نظر گرفته‌ام و می‌دانم شما چند بچه‌ دارید. این یک شوخی نیست. لطفا آن را جدی بگیرید.»

در نامه سفارش شده بود: «از «ماسی» دوری کن. وقتی درباره ملاقات با او، سوالی پرسیده شد، دروغ نگو. به همه افراد مرتبط اطلاع داده شده است و همه چیز به زودی به پایان می‌رسد.» اما مری گیلیسپی گفته بود که چنین رابطه‌ای با ماسی نداشته است.

به نوعی، یک نفر می‌دانست ماری گیلیسپی با مدیر مدرسه شهر، آقای گوردون ماسی، یک رابطه (عاشقانه و مخفی) دارد. گیلیسپی راننده اتوبوس محلی مدرسه سیرکلویل و مورد احترام مردم شهر بود. او تنها کسی نبود که نامه‌های تهدیدآمیز دریافت می‌کرد.

در سراسر سیرکلویل، شهری کوچک و آرام در ایالت اوهایو، ساکنان منطقه و همینطور مقامات منتخب و روزنامه‌های محلی، نامه‌های ناشناسی را در صندوق‌های پستی خود، دریافت کردند.

اما نامه‌های سیرکلویل چه چیزی می‌خواستند؟ نویسنده نامه چه هدفی را از نوشتن آن‌ها دنبال می‌کرد و قصد داشت، تا کجا پیش برود؟

نامه‌هایی به «رون گیلیسپی»

کمی بعد از اینکه ماری گیلیسپی نامه‌ای دریافت کرد که در آن رابطه عاشقانه‌اش افشا شده بود، شوهرش رون نیز شروع به دریافت نامه‌های خودش نمود.

در یکی از نامه‌ها آمده بود:

«آقای گیلیسپی، همسر شما، گوردون ماسی را ملاقات می‌کند. شما باید آن‌ها را با هم بگیرید و هر دو را بکشید … او لیاقت زنده بودن را ندارد.»

 

نامه‌هایی به «رون گیلیسپی»

 

شهر کوچک سیرکلویل که به اندازه نیم ساعت از کلمبوس فاصله داشت، شبیه جایی که همسایه‌ها یکدیگر را بترسانند و تهدید کنند، به نظر نمی‌رسید. بااین‌حال، نامه‌های ناشناس، چندین تن از ساکنان این شهر ۱۲۰۰۰ نفری را هدف قرار دادند. تعرضاتی که به ماری شده بوده، شخصی‌ترین تعرضات، به نظر می‌رسیدند.

در نامه‌ای به رون گیلیسپی، آمده بود: «گیلیسپی، تو دو هفته وقت داشتی و کاری انجام ندادی. حقیقت را بپذیر و به هیئت مدیره مدرسه اطلاع بده. در غیر اینصورت، من آن را در CBS، پوسترها، تابلوها و بیلبوردها پخش خواهم کرد تا حقیقت برملا شود.»

سپس، در یک غروب ماه آگوست سال ۱۹۷۷، تلفنی در خانه گیلیسپی زنگ خورد. رون برداشت. لحظاتی بعد، گیلیسپی با یک هفت‌تیر کوچک (کالیبر ۲۲/۰) در دست، به سمت کامیونش هجوم برد. او به دخترش گفت که قصد دارد با نویسنده نامه‌ها، رو به رو شود. بعد از رفتنش، کامیون گیلیسپی از جاده خارج شد و به یک درخت برخورد کرد. گیلیسپی در آنجا مرد.

پزشکی قانونی محلی، مرگ گیلیسپی را یک تصادف اعلام کرد. اما «پُل فرشور»، شوهر خواهر رون، آن را یک قتل در نظر گرفت.

آیا رون گیلیسپی، قبل از مرگش، با شخصی که در پشت صحنه نامه‌های سیرکلویل بود، رو به رو شد؟ پلیس تشخیص داد که تفنگ گیلیسپی، دقیقا یک بار قبل از مرگش، شلیک شده، اما آن‌ها هرگز نفهمیدند که چرا رون، اسلحه‌اش را شلیک کرده است.

 


 

مقاله پیشنهادی برای مطالعه:

معماهای تاریخی برای فاتحان جهان!

 


 

نامه‌های سیرکلویل ادامه دارند

حتی بعد از مرگ رون گیلیسپی، نامه ‌های سیرکلویل همچنان می‌رسیدند و کماکان مری گیلیسپی، که حالا یک بیوه زن بود، و گوردون ماسی را هدف قرار می‌دادند.

بعد از مرگ رون، مری اعتراف کرد که با ماسی یک رابطه عاشقانه دارد اما مدعی بود که شروع این رابطه بعد از شروع ماجرای نامه‌ها، اتفاق افتاده است.

در نامه‌ها طعنه زده شده بود:

«کاری که شما انجام داده‌اید را، همه می‌دانند. اگر ما را باور ندارید، آن‌ها را عصبانی کنید و خودتان متوجه شوید.»

در نامه‌ای دیگر نوشته شده بود:

«نوبت دخترت است که تاوان کاری که تو انجام داده‌ای را بدهد.»

حملات فریبنده‌تر شدند. سال‌ها پس از مرگ رون، در سال ۱۹۸۳، مری گیلیسپی تقریبا در یک تله مرگبار گیر افتاد. یک روز در ماه فوریه، ماری گیلیسپی در حال رانندگی در مسیر مدرسه بود اما ناگهان در میانه راه اتوبوس را متوقف کرد. شخصی، یک تابلوی دست ساز را، که دختر نوجوان او را تهدید می‌کرد، روی حصار نزدیک، قرار داده بود.

گیلیسپی تلاش کرد تابلو را پایین بکشد. اما تابلو به یک جعبه گره خورده بود. بعد از اینکه جعبه را به خانه آورد، آن را باز کرد و یک تفنگ پر شده و آماده شلیک در داخل آن پیدا کرد.

ماری گلیسپی، جعبه را به پلیس نشان داد و آن‌ها به سرعت فهمیدند که آن یک تله مرگبار بوده است. تفنگ، به مقامات در این پرونده، یک فرجه داد. اداره تحقیقات جنایی اوهایو، توانست یک شماره سریال از اسلحه بازیابی کند و تفنگ متعلق به پل فرشور بود، مردی که با خواهر رون گیلیسپی ازدواج کرده بود. این خبر، تکان‌دهنده بود زیرا فرشور، همیشه باور داشت که رون توسط نویسنده نامه‌های سیرکلویل به قتل رسیده است و دفتر کلانتری شهرستان پیکاوی را مجبور ساخته بود تا نگاه عمیق‌تری به پرونده بیاندازد.

 

نامه‌های سیرکلویل ادامه دارند

 

پل فرشور، مرد متهم به جرم اقدام به قتل

وقتی بازرسان، با همسر پل فرشور، خانم «کارن سو»، مصاحبه کردند، وی به پلیس اعتراف کرد که شوهرش نامه‌ها را نوشته بوده است. این زوج در میانه یک طلاق مشاجره ‌آمیز بودند و کارن سو شاهد داشت – او نامه‌هایی را که در خانه‌شان پنهان شده بود، پیدا کرده بود.

پل فرشور نوشتن نامه‌ها را انکار کرد. او ادعا کرد که تفنگ، چند هفته قبل از ماجرای تله مرگبار، دزدیده شده بوده است. او حتی به پلیس‌ اجازه داد تا داخل ماشین و خانه‌اش را نیز جستجو کند و نمونه‌هایی از دستخطش را هم به آن‌ها داد. با این‌ حال، یک آزمایش پلی گراف (در این تست، در حین پرسش و پاسخ با فرد مورد نظر، مواردی مانند نبض، تنفس، فشار خون و … اندازه‌گیری و ثبت می‌شوند) ، فرشور را دروغ‌گو اعلام کرد.

اثر انگشت پل فرشور، هرگز روی تله مرگبار یا جعبه حاوی تفنگ، پیدا نشد. اگرچه، همان روزی که تله مرگبار پیدا شد، او سرکار نرفته و در خانه مانده بود.

پلیس، پل فرشور را دستگیر کرد و در سال ۱۹۸۴، یک هیئت منصفه، او را به جرم اقدام به قتل محکوم نمود. طی محاکمه، یک شاهد حرفه‌ای، شهادت داد که فرشور، نامه‌های سیرکلویل را نوشته بوده است.

ساکنان سیرکلویل امیدوار بودند که با بودن فرشور در پشت میله‌های زندان، ارسال نامه‌ها متوقف می‌شوند. اما  این اتفاق نیفتاد و ارسال نامه‌ها متوقف نشد.

پس از محکومیت فرشور، صدها نامه، سیرکلویل را در باتلاق فرو برد. پلیس بر این باور بود که فرشور نویسنده نامه‌ها است اما نگهبان زندان اعلام کرد که امکان ندارد، فرشور آن‌ها را فرستاده باشد – چرا که زندانی به خودکار یا کاغذ دسترسی نداشت.

حتی پل فرشور نیز یک نامه ناشناس از نویسنده سیرکلویل دریافت کرد؛ درحالی‌که او پشت میله‌های زندان به سر می‌برد.

 

یک مظنون جدید در معمای نامه‌های سیرکلویل

 


 

مقاله پیشنهادی برای مطالعه:

آلدریچ ایمز، مامور دوگانه بدنام که اسرار سیا را به اتحاد جماهیر شوروی فروخت

 


 

یک مظنون جدید در معمای نامه‌های سیرکلویل

وکیل فرشور در طول محاکمه، از هیئت منصفه پرسید: «چه کسی آن‌قدر از پل متنفر بود تا تلاش کند او را به دردسر بیاندازد؟ اگر حکم طلاق را بخوانید، چه کسی از نظر مالی سود می‌برد، اگر پل محکوم شود و به زندان برود؟»

وقتی نامه‌ها ادامه یافت، شک و تردید روی همسر سابق فرشور، کارن، متمرکز شد. او شوهرش را به پلیس گزارش داده بود. آیا کارن و دوست‌ پسرش، کسی که با توصیفات یک شاهد از صحنه جنایت تله انفجاری مطابقت داشت، کاری کردند که فرشور گناهکار به نظر برسد؟

یک دهه گذشت و فقط معمای نامه‌های سیرکلویل بزرگتر شد. در دسامبر سال ۱۹۹۳، وقتی که برنامه تلویزیونی «معماهای حل نشده»، برای تحقیق به سیرکلویل آمد، این برنامه هم یک نامه ناشناس دریافت کرد.

در نامه نوشته شده بود: «سیرکلویل، اوهایو را فراموش کنید … اگر به اوهایو بیایید، شما ال سیکوها هزینه آن را خواهید پرداخت.» همچنین، امضای آن «نویسنده سیرکلویل» بود.

پل فرشور، از طریق صحبت با برنامه معماهای حل نشده، از آن خواست که عمیق‌تر نگاه کند. «من واقعا می‌خواهم کسی را ملاقات کنم که واقعا به این پرونده، به نامه‌ها نگاهی بیاندازد. قسمت نامه آن را دوباره باز کند و وارد شود و بفهمد چه کسی نامه‌ها را نوشته است؟»

سپس، در سال ۱۹۹۴، همان سالی که فرشور با آزادی مشروط از زندان آزاد شده بود، رسیدن نامه‌ها به صندوق‌های پستی سیرکلویل، به طور مرموزی متوقف شد.

چه کسی نامه ‌های سیرکلویل را نوشت؟ پل فرشور مُرد درحالی‌که قسم می‌خورد نامه‌ها را ننوشته. اما آخرین آزمایش پزشکی قانونی، شباهت‌هایی بین دستخط او و نامه‌های ناشناس، نشان می‌داد.

دهه‌ها بعد از آخرین نامه‌ها، هویت نویسنده هرگز به طور قطعی اثبات نشده است. دفتر کلانتری محلی، پرونده را بست و معمای نامه‌های منتصب به سیرکلویل ممکن است هرگز حل نشود.

فیسبوک
لینکدین
واتساپ
تلگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای ثبت دیدگاه وارد اکانت خود شوید...

برای ثبت دیدگاه وارد اکانت خود شوید...