در جهان مدرن امروز، تفریح و سرگرمی نهتنها نقش اساسی در سلامت روان و نشاط اجتماعی ایفا میکنند، بلکه یکی از مهمترین شاخصهای توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشورها به شمار میروند. با این حال، در شرایط بحرانی همچون جنگ، اولین صنایعی که دچار اختلال، فراموشی و در نهایت، ویرانی میشوند، همین صنایع نرم، اما اثرگذار هستند.
جنگها نه فقط بر زیرساختهای اقتصادی و سیاسی، بلکه بر ریشههای فرهنگی و اجتماعی جوامع نیز آسیبهای عمیقی وارد میکنند. از سینما و تئاتر گرفته تا اتاق فرار، بازیهای رایانهای، جشنوارهها، شهربازیها، کنسرتها، تورهای گردشگری و حتی کافهها و فضاهای جمعی اینها قربانی خاموش میدان جنگ میشوند.
قطع ارتباط انسان با تجربههای شادیآور
جنگ، بهواسطه ایجاد ترس، ناامنی، سوگ و بحران روانی جمعی، مردم را از نیازهای ثانویه زندگی مثل تفریح و لذت بردن از زندگی دور میکند. در شرایطی که امنیت جانی و معیشتی در خطر است، چه کسی به سینما رفتن، بازی کردن یا مسافرت فکر میکند؟
در دوران صلح، فعالیتهایی نظیر تماشای فیلم، رفتن به کنسرت، حل کردن معما در اتاق فرار، بازیهای گروهی یا گشتوگذار در طبیعت، ابزارهایی برای ترمیم روان، ایجاد ارتباط انسانی و کاهش فشارهای روزمره هستند. اما جنگ همهچیز را به سمت بقا سوق میدهد و هر تجربهای که لذتمحور باشد، بهصورت خودکار از زندگی حذف میشود. و این حذف، اگرچه در ظاهر طبیعیست، اما در بلندمدت هزینههای روانی بسیار بزرگی دارد.
نابودی زیرساختهای فیزیکی و مالی
در شرایط جنگ، بسیاری از زیرساختهای صنعت سرگرمی و گردشگری یا مورد حمله مستقیم قرار میگیرند یا بهدلیل کاهش مخاطب و سرمایهگذاری، به تعطیلی کشیده میشوند. سینماها بمباران میشوند، مراکز تفریحی به پناهگاه تبدیل میشوند، تورهای گردشگری لغو میگردند، لوکیشنهای فیلمبرداری ناامن میشوند و سالنهای تئاتر خالی میمانند.
از سوی دیگر، صاحبان این کسبوکارها با افت شدید درآمد مواجه میشوند و امکان ادامه فعالیت ندارند. هیچ سرمایهگذاری حاضر نیست روی پروژه سینمایی یا طراحی بازی سرمایهگذاری کند وقتی که آینده نامشخص است و بازار مصرف وجود ندارد. این تعطیلی گسترده نهفقط اقتصاد محلی، بلکه روح فرهنگی یک جامعه را هم فلج میکند.
مهاجرت هنرمندان و نخبگان این صنعت
بخشی از ضربهای که جنگ به حوزه تفریح وارد میکند، مربوط به فرار سرمایه انسانی است. هنرمندان، فیلمسازان، طراحان بازی، نویسندگان، بازیگران، کارگردانان، گردشگران حرفهای و سرمایهگذاران این حوزه، در صورت امکان، سعی میکنند از کشور خارج شوند و به مکانهایی امنتر بروند تا فعالیت حرفهای خود را ادامه دهند. این اتفاق منجر به «فرار خلاقیت» از کشور میشود؛ یعنی جامعهای که پیشتر ظرفیت تولید سرگرمی و شادی برای خود داشت، به یک مصرفکننده محض تبدیل میشود—آن هم در شرایطی که حتی امکان مصرف هم ندارد.
از میان رفتن امید جمعی
تفریح، بازی و سرگرمی صرفاً ابزارهایی برای پر کردن اوقات فراغت نیستند. اینها ستونهاییاند که امید، نشاط و ارتباط اجتماعی را حفظ میکنند. جنگ با نابودی این ستونها، جامعه را وارد فاز مزمن خمودگی، اضطراب و بیانگیزگی میکند.
کودکانی که بازی نمیکنند، جوانانی که نمیخندند، خانوادههایی که کنار هم فیلم نمیبینند یا مسافرت نمیروند، به مرور از احساس تعلق و عشق تهی میشوند. این تهیشدگی، شاید از بمب و موشک صدادار نباشد، اما اثرات آن، درازمدت و مرگبار است. مردمی که نمیخندند، نمیتوانند از کشور خود دفاع کنند. مردمی که شادی نمیسازند، نمیتوانند آینده بسازند.
نمونههایی از تاثیر جنگ بر صنایع سرگرمی
در بسیاری از کشورهایی که درگیر جنگ یا در آستانه آن قرار گرفتند، میتوان آثار این فاجعه را بر صنعت تفریح دید. در سوریه، سینماها به خرابه تبدیل شدند. در افغانستان، سالنهای تئاتر بسته شدند. در اوکراین، صنعت گردشگری که زمانی یکی از منابع مهم درآمد بود، به شدت سقوط کرد. در ایرانِ امروز، برخی نشانهها از کاهش شدید فعالیت در فضاهای فرهنگی و سرگرمی به چشم میخورد، که زنگ خطری برای آینده است.
ضرورت حفظ و حمایت از این صنایع
اگرچه ممکن است در نگاه اول حفظ تفریح و سرگرمی در شرایط جنگ اولویت نداشته باشد، اما کشورهایی که بهطور هوشمندانه از زیرساختهای فرهنگی و سرگرمی خود در دوران بحران محافظت کردند، سریعتر توانستند پس از جنگ بازسازی فرهنگی انجام دهند. ایجاد فضاهای کوچک برای بازی کودکان، برگزاری تئاترهای خیابانی در پناهگاهها، تولید فیلمهای امیدبخش حتی در دوران بمباران، همه میتوانند بخشی از راهکارهایی باشند که امید را زنده نگه میدارند.
نتیجهگیری
جنگ نهفقط خیابانها، خانهها و کارخانهها، بلکه قلب و روح یک ملت را هدف میگیرد. و تفریح، سرگرمی، سینما، بازی، اتاق فرار، جشنوارهها و گردشگری، همه از ارکان روح یک جامعه هستند. نادیدهگرفتن اثرات مخرب جنگ بر این حوزهها، یعنی نادیدهگرفتن رنج پنهانی که مردم میکشند.
در دوران بحران، نه تنها باید از جان مردم محافظت کرد، بلکه باید از امید، خنده، و تجربههای انسانی هم دفاع کرد. حفظ تفریح، دفاع از انسانیت در برابر تاریکی جنگ است.